جدول جو
جدول جو

معنی بی کس - جستجوی لغت در جدول جو

بی کس
تنها، بی یار، کسی که دوست و آشنا و خانواده ندارد، غریب، بیچاره، بینوا
تصویری از بی کس
تصویر بی کس
فرهنگ فارسی عمید
بی کس
(کَ)
مرکّب از: بی + کس، بی یار و یاور. (ناظم الاطباء) :
ازین تخمه بی کس بسی یافتند
که هرگز بکشتنش نشتافتند.
فردوسی.
ولیکن خواست تا شاهان بدانند
که او بی کس هنر آرد پدیدار.
فرخی.
تو یار بیدلان و بی کسانی
همیشه چارۀ بیچارگانی.
(ویس و رامین)،
فریاد ز بی کسی نه رایست
آخر کس بی کسان خدایست.
نظامی.
مسکین من بی کسم که یک دم
با کس نزنم دمی دراین غم.
نظامی.
یکی جفت تنها ترا بس بود
که بسیارکس مرد بی کس بود.
نظامی.
لغت نامه دهخدا
بی کس
غریب، بی یار
تصویری از بی کس
تصویر بی کس
فرهنگ لغت هوشیار
بی کس
بیچاره، بی نوا، بیواره، بی یار، تنها، غریب، یتیم
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی کسی
تصویر بی کسی
بی یار و یاور بودن، تنهایی، بینوایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
بی حال، بی رمق، سست و ضعیف، بی درد
فرهنگ فارسی عمید
(عَ)
مرکّب از: بی + عکس، بدون نمونه. بی نظیر. بی همتا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
حالت و کیفیت بی کس. بی خویشاوندی.
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
عاجز از احساس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیاکس
تصویر بیاکس
فرانسوی دو آسه ای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
کرخت
فرهنگ واژه فارسی سره
بی یاری، تنهایی، غریبی، یتیمی، بیچارگی، بینوایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
مخدّرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
Numb, Imperceptive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
imperceptible, engourdi
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
חסֵר תַּפְרִיט , נמל
دیکشنری فارسی به عبری
بی حسّ، بی تفاوت
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
بی حس , بے حس
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
অনুভূতিহীন , অবশ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
isiyogundulika, kupoteza hisia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
hissiz, uyuşmuş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
감지되지 않는 , 저린
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
感知できない , しびれた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
ongevoelig, gevoelloos
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
संवेदनहीन , सुन्न
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
tidak peka, mati rasa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
ไม่มีความรู้สึก , ชา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
imperceptivo, entumecido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
impercettibile, intorpidito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
无感觉的 , 麻木的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
niewrażliwy, odrętwiały
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
нечутливий , онімівший
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
unempfindlich, taub
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
нечувствительный , онемевший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی حس
تصویر بی حس
imperceptível, entorpecido
دیکشنری فارسی به پرتغالی